چرا این وبلاگ میتواند مفید باشد؟
شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۳۳ ق.ظ
هدف از این نوشته بیان فواید این وبلاگ از دید من است. در چند بند بعد، مقدماتی را خواهم گفت، که نتیجهاش راهاندازی چنین وبلاگی است.
علم مفهومی اجتماعی است. منظور این است که باید یک جامعهی علمی به وجود بیاد تا بتوان علم را به جلو برد. یعنی پیشرفت علمی حاصل یک تعامل اجتماعی است. تصور قدیمیای از علم آن را به صورت چیزی یادگرفتنی و یاددادنی میبیند. در این تصویر فرد دانا، کسی است که مجموعهای از دانستنیها را میداند، و میتواند به دیگران بیاموزد. اما اکنون با توجه به پویایی علم و عدم قطعیت آن و همچنین گستردگی آن کمتر کسی است که بتوان نام دانا را بر او نهاد. در نتیجه، افراد با تشکیل اجتماع میکوشند تا دانایی را در یک جا جمع کنند. به زبان ساده هرکس تنها میتواند گوشهای از فیل۱ را بشناسد، و به اجتماعی نیاز است تا بتوان کل فیل را شناخت.
علوم فنی کارشان اختراع و ساخت ابزار یا تکنیک برای راحتتر کردن زندگی انسانها است. علم را از منظری میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دسته نخست علومی است که سعی در کشف واقعیت و طبیعت دارند. مانند فیزیک، شیمی، زیستشناسی، عصبشناسی و... . دستهی دیگر به کمک قوانین کشف شده، سعی در ساخت یک واقعیت به نام ابزار را دارند. اختراع، ساخت ابزار، و یا تکنیک هدفش راحتتر کردن زندگی بشر است. مانند مهندسی برق، که از یافتههای فیزیک و شیمی استفاده میکند تا ابزارهایی برای انسانها بسازد. هوش مصنوعی، یا یادگیری ماشین را میتوان در دستهی دوم قرار داد. ممکن است داستان پیدایش هوش مصنوعی، در آرزوی ساخت ماشینی که هوشمند است و میتواند شبیه انسان بیاندیشد، ریشه داشته باشد. اما به نظر میرسد که کاربردهای مختلفی که این حوزه از علم رایانه پیدا کرده است، دلیل زنده ماندن و پویایی آن شده است. به مانند علم شیمی که شاید از کیمیاگری شروع شد، ولی بعدها به دلیل فواید بسیار دیگرش وسعت پیدا کرد. در نتیجه باید توجه داشت در هوش مصنوعی هم باید به کاربرد اندیشید، چرا که بدون کاربرد، مهندسی معنایی ندارد.
از آنجا که در این مدتی که به این حوزه وارد شدهام، اجتماع فعالی در این حوزه از مهندسی و علم کامپیوتر پیدا نکردهام. به نظرم این وبلاگ توان بستر بودن برای چنین اجتماعی را فراهم میکند. ناگفته نمامد، که ما همین الان هم درون جامعههای علمی هستیم. معمولا هرکسی وابسته به موضوع تحقیق یا پایاننامهاش با افرادی ارتباط دارد، نتایج تحقیقهای دیگران را در آن حوزه میخواند، شاید با نامهنگاری ارتباطی هم برقرار کند، و شاید حتی با شرکت در همایشها و کنفرانسها ارتباط قویتری تشکیل دهد. ولی این اجتماعها از آنجا که در جای دیگر، و برای اهداف دیگری به وجود آمدهاند خواه ناخواه ما را از هدف اصلی خودمان دور میسازند. به عبارتی باید تلاش کنیم که یک اجتماع دانا را مثل همان فرد دانای قدیمی در کشور خودمان راه بیندازیم. به این ترتیب علاوه بر این که بر دانش شخصی خودمان میافزاییم با کمک چنین اجتماعهایی میتوان ظرفیت اثر خودمان را نیز در جامعه یافته و آن را افزایش دهیم.
علم مفهومی اجتماعی است. منظور این است که باید یک جامعهی علمی به وجود بیاد تا بتوان علم را به جلو برد. یعنی پیشرفت علمی حاصل یک تعامل اجتماعی است. تصور قدیمیای از علم آن را به صورت چیزی یادگرفتنی و یاددادنی میبیند. در این تصویر فرد دانا، کسی است که مجموعهای از دانستنیها را میداند، و میتواند به دیگران بیاموزد. اما اکنون با توجه به پویایی علم و عدم قطعیت آن و همچنین گستردگی آن کمتر کسی است که بتوان نام دانا را بر او نهاد. در نتیجه، افراد با تشکیل اجتماع میکوشند تا دانایی را در یک جا جمع کنند. به زبان ساده هرکس تنها میتواند گوشهای از فیل۱ را بشناسد، و به اجتماعی نیاز است تا بتوان کل فیل را شناخت.
علوم فنی کارشان اختراع و ساخت ابزار یا تکنیک برای راحتتر کردن زندگی انسانها است. علم را از منظری میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دسته نخست علومی است که سعی در کشف واقعیت و طبیعت دارند. مانند فیزیک، شیمی، زیستشناسی، عصبشناسی و... . دستهی دیگر به کمک قوانین کشف شده، سعی در ساخت یک واقعیت به نام ابزار را دارند. اختراع، ساخت ابزار، و یا تکنیک هدفش راحتتر کردن زندگی بشر است. مانند مهندسی برق، که از یافتههای فیزیک و شیمی استفاده میکند تا ابزارهایی برای انسانها بسازد. هوش مصنوعی، یا یادگیری ماشین را میتوان در دستهی دوم قرار داد. ممکن است داستان پیدایش هوش مصنوعی، در آرزوی ساخت ماشینی که هوشمند است و میتواند شبیه انسان بیاندیشد، ریشه داشته باشد. اما به نظر میرسد که کاربردهای مختلفی که این حوزه از علم رایانه پیدا کرده است، دلیل زنده ماندن و پویایی آن شده است. به مانند علم شیمی که شاید از کیمیاگری شروع شد، ولی بعدها به دلیل فواید بسیار دیگرش وسعت پیدا کرد. در نتیجه باید توجه داشت در هوش مصنوعی هم باید به کاربرد اندیشید، چرا که بدون کاربرد، مهندسی معنایی ندارد.
از آنجا که در این مدتی که به این حوزه وارد شدهام، اجتماع فعالی در این حوزه از مهندسی و علم کامپیوتر پیدا نکردهام. به نظرم این وبلاگ توان بستر بودن برای چنین اجتماعی را فراهم میکند. ناگفته نمامد، که ما همین الان هم درون جامعههای علمی هستیم. معمولا هرکسی وابسته به موضوع تحقیق یا پایاننامهاش با افرادی ارتباط دارد، نتایج تحقیقهای دیگران را در آن حوزه میخواند، شاید با نامهنگاری ارتباطی هم برقرار کند، و شاید حتی با شرکت در همایشها و کنفرانسها ارتباط قویتری تشکیل دهد. ولی این اجتماعها از آنجا که در جای دیگر، و برای اهداف دیگری به وجود آمدهاند خواه ناخواه ما را از هدف اصلی خودمان دور میسازند. به عبارتی باید تلاش کنیم که یک اجتماع دانا را مثل همان فرد دانای قدیمی در کشور خودمان راه بیندازیم. به این ترتیب علاوه بر این که بر دانش شخصی خودمان میافزاییم با کمک چنین اجتماعهایی میتوان ظرفیت اثر خودمان را نیز در جامعه یافته و آن را افزایش دهیم.
در نتیجه میتوان این وبلاگ را جایی دید که بنیان یک اجتماع علمی مهندسی برای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین باشد. بستری که با بحث گفت و گو، با اشتراک دغدغهها، و با انتشار دغدغهها بتواند جهتدهندهی اهالی این حوزه باشد.